امام شیعیان
امامان شیعیان دوازده امامی
اکثریت شیعه، را شیعه امامیه یا اثنیعشری (دوازده امامی) تشکیل میدهد، از آنجا که آنان جانشینان پیامبر اسلام را ۱۲ نفر میدانند، اثنا عشریه (دوازده امامی) نامیده شدهاند.
نام و خصوصیات امامان دوازدهگانه در احادیثی که از پیامبر اسلام روایت شده، بیان گردیدهاست. آنان عبارتند از:

امام علی بن ابی طالب امیرالمومنین
امام حسن بن علی(حسن مجتبی)
امام حسین بن علی (سید الشهدا)
امام علی بن الحسین (سجاد/زین العابدین)
امام محمد بن علی (باقر)
امام جعفر بن محمد (صادق)
امام موسی بن جعفر (کاظم)
امام علی بن موسی (رضا)
امام محمد بن علی (تقی)
امام علی بن محمد (نقی)
امام حسن بن علی (حسن عسکری)
امام حجت بن الحسن (المهدی)
فقه
مذهب فقهی شیعیان دوازدهامامی به فقه امامیه مشهور است.
علایم ظاهری شیعیان
در روایتی از حسن بن علی العسکری نقل شده است: «نشانه و علامتِ مؤمن (شیعه) پنج چیز است: ۱- ۵۱ رکعت نماز در شبانهروز خواندن (۱۷ رکعت واجب و ۳۴ رکعت مستحبی و نافله روزانه)، ۲- زیارت کردن امام حسین در روز اربعین، ۳- انگشتر را در دست راست نمودن، ۴- پیشانی را در سجده بر خاک نهادن، ۵- بسم الله الرحمن الرحیم را در نمازه بلند گفتن.»
یکی دیگر از نشانههای ظاهری شیعیان شهادت دادن به ولایت و خلافت بلافصل علی بن ابیطالب و امامان بعد از او در اذان (با ذکر اشهد ان علیاْ ولیالله یا نظایر آن) میباشد؛ که شهادت ثالثه نامیده میشود. البته گواهی دادن به ولایت علی بن ابیطالب در اذان به عنوان استحباب و تبرک گفته میشود و از اجزای اصلی اذان نیست. گر چه شهادت به ولایت علی بن ابی طالب در این زمانه شعار مذهب شیعه محسوب میشود، ولی برخی مراجع تقلید معتقدند که این عبارت باید طوری گفته شود که شبیه جملات اذان و اقامه نگردد.
جغرافیای تشیع
شیعیان حدود ۱۶٪ تا ۳۰٪ از کل جمعیت مسلمانان را تشکیل میدهند. ، بیشتر شیعیان دوازدهامامی در هند, ایران، عراق، جمهوری آذربایجان، لبنان، افغانستان، پاکستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند یمن و بحرین زندگی میکنند. بر اساس آمار سیا ورلد فکتبوک ۸۹ درصد مردم ایران ۶۰ تا ۶۵ درصد مردم عراق، ۸۵ درصد مردم جمهوری آذربایجان و ۳۰ درصد مردم کویت و ۲۰ تا ۳۰ درصد مردم افغانستان و ۱۶ درصد مردم امارات متحده عربی شیعه دوازدهامامی هستند. از شیعیان لبنان، عربستان سعودی، بحرین و قطر آمار دقیقی در دست نیست. همچنین بنابر آمار ۲۰٪ مردم پاکستان شیعه هستند که بخشی از آنها بخصوص در کشمیر، اسماعیلی هستند. شیعیان یمن، عمدتاً از زیدیه هستند، اما از آنان نیز آمار دقیقی در دست نیست. همچنین ۲۰ درصد از مردم شیعه ترکیه موسوم به علوییون و شیعیان سوریه نیز علوی هستند.
شاه عبدالعظیم
آرامگاه عبدالعظیم حسنی در مجموعه آرامگاههای نوادگان حسن بن علی است که در شهر ری (در جنوب تهران) قرار دارد. این آرامگاه با آرامگاه حمزه و طاهر یکی از مشهورترین زیارتگاههای شیعیان ایران بوده و مربوط به دوره ایلخانی - دوره صفوی - دوره قاجار است. این اثر در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۳۴ با شمارهٔ ثبت ۴۰۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
نسب عبدالعظیم
احمد بن علی نجاشی (یکی از بزرگان علم رجال)، درباره نسب وی مینویسد: هنگامی که جنازه او را برای غسل برهنه میکردند، در جیب لباس وی نوشتهای یافت شد که در آن، نسبش، این گونه نوشته شده بود: من ابوالقاسم، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابی طالب هستم. براساس این نسخه از رجال النجاشی، در نسب ایشان، میان وی و امام حسن، پنج نفر واسطه وجود دارد؛ لیکن در نسخههای معتبر این کتاب، میان «زید» - یعنی جدّ سوّم ایشان – و امام حسن علیه السّلام، شخص دیگری واسطه نیست. بنابراین، نیاکان حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به ترتیب، عبارت اند از:
۱. عبدالله بن علی
پدر عبدالعظیم، «عبدالله» نام داشت و مادرش، «فاطمه» دختر عقبة بن قیس بود. عبدالله، در زمان حیات جدّش «حسن بن زید» زاده شد و چون پیش از زایشش، پدرش «علی» در زندان درگذشت، جدّش سرپرستی او را به عهده گرفت.
۲. علی بن حسن
نام جدّ نخست عبدالعظیم، «علی» و لقب او «سدید» است. وی همراه پسر عمویش عبدالله محض و گروهی دیگر از سادات حسینی، در دوران خلافت منصور بر ضدّ عبّاسیان قیام کرد. جمعی از آنان و از جمله وی، دستگیر و به بغداد منتقل شدند. او پس از مدّتی در زندان وفات یافت.
۳. حسن بن زید
جدّ دوّم عبدالعظیم، «حسن» نام داشت. وی تنها فرزند پسر زید بود که از بزرگان عصر خودش به شمار میرفت و در بین بنی هاشم، به بخشش، کرَم، سخاوت و خدمت به نیازمندان، شهرت داشته است. وی از سوی منصور خلیفه عبّاسی به ولایت مدینه گمارده شد؛ ولی پس از مدّتی، مورد خشم او قرار گرفت و به زندان افتاد و در سال ۱۶۸ ق، در هشتاد سالگی از دنیا رفت.
۴. زید فرزند (حسن پسر علی بن ابیطالب)
جدّ سوّم عبدالعظیم، زید فرزند بزرگ امام حسن است. ایشان سرپرست اوقاف پیامبر اسلام بوده و به بزرگواری، پرهیزکاری و نیکوکاری توصیف گردیده است. شاعران، او را ستوده و مردم از هر سو به وی روی می آوردهاند. وی در یکصد سالگی، چشم از جهان فرو بست و در زمینی به نام «حاجز» در نزدیکی مدینه دفن گردید.
بناها
بنای نخستین این آرامگاه را محمد پسر زید داعی علوی در نیمه دوم قرن سوم هجری قمری برابر با با قرن نهم میلادی تعمیر اساسی کرد. در گاه اصلی ورودی آن که در شمال آرامگاه قرار دارد به فرمان پادشاهان خاندان بویه و سپس با تلاش مجدالملک قمی ساخته شد.
بنای آرامگاه در بخش پایین چهارگوشی است که هر سوی آن حدود هشت متر است. در بالا مانند همه بناهای سلجوقی برفراز چهارگوشه حرم چهار گوشوار یعنی چهار طاق مورب بنا کردهاند و بالاتر از آن یک هشت ضلعی و بر روی آن یک شانزدهضلعی ساختهاند. روی این شانزدهضلعی گنبد اصلی حرم ساخته شده است. تمام این بخشها از درون آیینهکاری شده است. تعمیر و تغییرات اصلی این بخش در زمان شاهطهماسب صفوی انجام گرفته است. صحنها و ایوان از آثار دوره صفوی میباشد. در دوره قاجار تعمیرات و اضافات بسیاری صورت گرفت. پوشش زرین گنبد به فرمان ناصرالدین شاه در سال ۱۲۷۰ هجری قمری برابر با ۱۸۳۵ میلادی انجام گرفته است.
آثار تاریخی
تاریخ ساخت صندوق داخل آرامگاه عبدالعظیم ۷۲۵ هجری قمری برابر با ۱۳۳۵ میلادی است.
دو لوحه کتیبه چوبی روی یک جفت در چوبی جدید تر نصب شده که تاریخ ساخت لوحهها ۸۴۸ هجری قمری مطابق با ۱۴۴۴ میلادی است.
تاریخ ساخت درب بزرگ چوبی بین رواق شمالی و مسجد زنانه ۹۰۴ هجری قمری (برابر با ۱۴۹۸ میلادی) و به سبک دوره تیموری است.
آرامگاههای پیرامون
بسیاری از نامداران ایران در کنار آرامگاه و رواقهای اطراف، عمدتاً در باغ طوطی، به خاک سپرده شدهاند. ازجمله: ناصرالدین شاه قاجار (که پس از پیروزی انقلاب اسلامی تخریب گشت.)، آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی، ملا علی کنی و محمد قزوینی، عباس اقبال آشتیانی، شیخ محمد خیابانی، ستار خان، محمدتقی فلسفی و برخی حکام اردلان که از وابستگان پادشاهان قاجار بودند نیز در صحن آرمیدهاند.
در دوره پهلوی آرامگاهی در جوار این آستان برای رضا شاه پهلوی تدارک دیده شد که به تدریج بسیاری از وابستگان این خاندان در آن جا به خاک سپرده شدند. از جمله: علیرضا پهلوی، سلیمان بهبودی، سپهبد فضلالله زاهدی، ارتشبد محمد خاتم، حسن علی منصور. این آرامگاه پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ به همراه آرامگاه پنجاه تن از وابستگان رژیم گذشته توسط گروهی به سردستگی صادق خلخالی ویران شد.
درگذشت عبدالعظیم
عبدالعظیم از ترس خشم خلیفه وقت فرار کرده و به ری وارد میشود و در سرداب خانه یکی از شیعیان آن شهر به زندگی پنهانی روی میآورد. او روزها روزه میگرفت و شبها به نماز میایستاد. گاهی پنهانی از خانه بیرون میآمد و قبری را که اکنون روبروی آرامگاهش است زیارت میکرد.
پس از مدتی عبدالعظیم بیمار میشود و چندی بعد در میگذرد. هنگامی که خواستند او را غسل بدهند کاغذی را در پیراهنش مییابند که او خود و پدرانش را نام میبرد: من ابوالقاسم پسر عبدالله پسر علی پسر حسن پسر زید پسر حسن پسر علی بن ابیطالب هستم.
حسن بن راشد
حسن بن راشد مکنی ابو علی وی از شاگردان محمد جواد وعلی نقی شمرده شده ونزد ایشان از منزلت ومقام والای برخوردار بودهاست.
شیخ مفید او را از زمره فقیهان برجسته وشخصیتهای طراز اول دانسته که حلال وحرام از آنها گرفته میشد، و راهی برای مذمت وطعن بر آنان وجود نداشت.
شیخ طوسی نیز به هنگام بحث از سفرا ووکلای ممدوح امامان شیعه از حسن بن راشد به عنوان وکیل امام هادی نام برده نامههای آن امام را به او یاد آور شدهاست.
محمد بن فرج، می گوید: در نامهای به امام هادی از ابو علی و... پرسیدم؟ امام در پاسخ نوشت: نام ابن راشد را بردی خدا او را رحمت کند، او سعادتمندانه زندگی کرد وشهید در گذشت.
عثمان بن سعید
ابو عمرو، عثمان بن سعید اسدی عمروی نخستین نایب امام زمان و از یاران و شاگردان مورد وثوق امام هادی و امام حسن عسکری بود.
نام
او از قبیله بنی اسد بود و چون در سامرا زندگی میکرد به او عسکری هم میگفتند. در محافل شیعه به او «سمّان» و «زیّات» (به معنی روغن فروش) هم میگفتند. به خاطر اختفاء امر نیابت و استتار فعالیتهای سیاسی، روغنفروشی میکرد، و اموال و نامهها را با ظرف روغن میان امام و شیعیان جابهجا میکرد. وی همچنین به خاطر ابراز نیابت از طرف امام دوازدهم خود را باب (به معنای درب امامت) مینامید. امام حسن عسکری چون نام طولانی او را شنید، گفت: «کنیه ابن عثمان و ابو عمرو در یک مرد جمع نمیشود». و بنابراین دستور داد که کنیه او را که ابو عمرو باشد بر هم بزنند و وی را «عمری» نامیدند.
غیبت صغری
پس از در گذشت امام حسن عسکری، احتمالاً عثمان بن سعید امام حسن عسکری را غسل داد و کفن کرد و حنوط نمود و به خاک سپرد.
در این زمان که غیبت صغری هم آغاز گردید، عثمان بن سعید از سوی امام مهدی بهعنوان نخستین نایب خاص وی منصوب گشت و واسطه میان امام و شیعیان شد. درگذشت او را میان سال ۲۶۰ تا ۲۶۷ قمری ذکر کردهاند. هنگامی که وی در گذشت پسرش محمد را به جای خود منصوب کرد، جسدش را در جانب غربی بغداد در شارع المیدان، که نزدیک دروازه قبلی قرار داشت، بهخاک سپردند و قبر در خود قبله مسجد است.
مدینه
مدینه یا مدینةالنبی، (به عربی: المدینة المنورة)، نام شهری است در کشور پادشاهی عربستان سعودی واقع در شبه جزیره عربستان. این شهر در شمال ریاض و در میانه نجد قرار گرفته و آبوهوایی خشک و بیابانی با تابستانهای داغ و زمستانهای سرد دارد. این شهر پیش از هجرت پیامبر اسلام به آن، یثرب نام داشت، که با ورود پیامبر، آنرا مدینة النبی (یعنی: شهر پیامبر) نامیدند.
شهری مدینه در ناحیه تاریخی حجاز در کشور عربستان سعودی، این شهر پس از هجرت پیامبر اسلام، به مدینةالنبی(شهر پیامبر) معروف شد، در اولین شب ربیع الاول سال ۱۴ بعثت، «محمد» به «یثرب» مهاجرت نمود و سرآغاز تاریخ مسلمانان(تاریخ هجری)، از همان سال میباشد.
مسجدالنبی، مسجد قباء و مسجد ذوقبلتین در این شهر قرار دارند. مدینه امروزه از شهرهای مقدس مسلمانان بهشمار میآید. مقبره پیامبر اسلام در این شهر و در داخل خانه پیامبر در کنار مسجد النبی قرار دارد و از مهمترین زیارت گاه های مسلمانان است. برای نخستین بار تصاویری از داخل محل مرقد پیامبر منتشر شده است که این مرقد را بسیار ساده و با روپوشی از پارچه سبز نشان می دهد که بر روی آن کلمات "لااله الا الله" و "محمد رسول الله" نوشته شده است
فاصله مدینه تا مکه حدود ۴۲۰ کیلومتر است.
تاریخچه یثرب
یثرب از شهرهای باستانی است که در کتیبههای معینی از آن نام برده شدهاست. این شهر از جمله محلهایی بود که گروهی از نیروهای معینی در آن اقامت داشتند. پس از آنکه روزگار دولت معینیان سپری گردید، سبائیان حکومت آنجا را در دست گرفتند. معروف است که حکومتهای معین و سبا همواره در پی بسط سلطه و نفوذ خود در سرزمینهای شمال عربستان بودند. همچنین در جغرافیای بطلمیوس دوبار از این شهر نام برده شدهاست، یک بار به نام ایاترپه و بار دیگر به نام ایاتریپا. استفان بیزانسی از این شهر به نام ایاتریپاپولیس یاد کردهاست. این شهر در نزد راویان اخبار گذشته به نام اثرب و یثرب معروف است. به نوشته آنان یثرب مرکز مدینهاست، که از قناه تا جرف و از المال، که بدان برناوی میگویند، تا زباله امتداد میابد. برخی از راویان اخبار گمان بردهاند که این شهر به دلیل انتساب به یثرب بن قانیه بن مهلائیل بن ارم بن عبیل بن عوص بن ارم بن سام بن نوح، بدین نام خوانده شدهاست و او نخستین کسی بود که هنگام پراکنده شدن خاندان نوح در این سرزمین فرود آمد.
دیگران گمان کردهاند که نام یثرب ماخوذ از ثرب به معنای فساد یا از تثریب یعنی «مواخذه به علت گناه» است و نوشتهاند که پیامبر به دلیل کراهت از تثیرب، از نامیدن این شهر به اسم یثرب نهی کرد و آن را طیبه و طابه نامید. بلاذری مینویسد که یثرب به نام رئیس گروهی از عمالقه نامیده شدهاست که پس از بیرون راندن بنی عبیل بن عوص بن ارم بن سام، از فرزندام نوح، از آنجا فرود آمدند.
نام مدینه که پس از هجرت پیامبر، به یثرب اطلاق شدهاست ماخوذ از کلمه آرامی مدینتا به معنی قرق و شهر، خلاصه شده مدینه الرسول است. راویان اخبار نوشتهاند که یثرب یا مدینه ۲۹ اسم دارد که عبارتند از: طیبه، طابه، مسکینه، عذراء، جابره، محببه، مجبوره، یثرب، ناجیه، موفیه، اکاله البلدان ع محفوفه، مسلمه، مجنه، قدسیه، عاصمه، مرزوقه، شافیه، خیره، محبوبه، مرحومه، جابره، مختاره، محرمه، غلبه، ببره، تندر، حسیبه، دارالبرار، حسنه، دارالخیار، دارالیمان، دارالسنه، دارالهجره، قاصمه، طباطبا.
نامیدن به نام پیشین
در قرآن آمده است که منافقین مدینه، شهر را به نام قدیمش (یعنی یثرب) مینامیدند، و نام جدید آن را پذیرا نبودند. آیات ۱۲ و ۱۳ سوره احزاب بیان میدارد که در جنگ احزاب، وقتی منافقان و افراد ضعیفالایمان، احزاب و گروههای مختلف کفار و جمعیت فراوان آنها را دیدند، گفتند: خدا و رسولش جز وعدههای فریبنده دروغین به ما ندادهاند؛ و برخی از آنها میگفتند: ای مردم یثرب این میدان جای ماندن شما نیست، پس به خانههای خود بازگردید (و گر نه همگی کشته میشوید)! این در حالی بود که -طبق آیه ۲۲ سوره احزاب- وقتی مؤمنان احزاب و سپاهیان دشمن را دیدند، گفتند: اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده دادند و خدا و رسولش راست گفتند؛ و (ديدن آنها) جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود.
تقلید
تقلید در اصل به معنی پیروی و دنبالهروی است و در شریعت اسلامی به معنی اجرای حکمی است که مرجع تقلید بیان میکند. عموماً گفته میشود تقلید در اصول دین جایز نیست و باید با تحقیق به آنها رسید، ولی در احکام اغلب اوقات باید از شخص متخصص که به او مجتهد جامعالشرایط یا مرجع تقلید میگویند تقلید نمود. البته در تعیین حوزه لزوم تقلید، اختلاف نظر وجود دارد.
معانی تقلید
تقلید مصدر عربی باب تفعیل از مادّه «قَلَد»، و در لغت به معنای چیزی را ملازم کسی یا شخصی قرار دادن و گردن نهادن به کاری است. این واژه در اصطلاح فقهی به معنای التزام به عمل و گفتار مجتهد معیّن است. البته این واژه در متون فقهی در مبحث حج به معنای «علامتی بر گردن قربانی آویختن تا معلوم شود برای قربانی در حج است» هم به کار رفته است. در منابع اصولی و فقهی دو گونه تعریف برای تقلید مطرح شده شماری از فقها تقلید را امری متمایز از عمل کردن به حکم شرعی و آنرا اخذ فتوای مجتهد یا پذیرفتن آن یا التزام داشتن به آن تعریف کردهاند. در برابر، بیشتر فقها ماهیت تقلید را همان پیروی عملی از فتوای مجتهد دانستهاند.
مصادیق تقلید
از دیدگاه فقه اسلامی، تقلید در برخی موارد، از جمله در مورد احکام ضروری و یقینی، مجاز نیست، زیرا در سیرهٔ عقلا، تقلید تنها در مواردی صورت میگیرد که علم و قطع برای خود شخص وجود نداشته باشد. مورد دیگری که تقلید در آن ممکن نیست، عقایدی است که باید نسبت به آنها اعتقاد یقینی حاصل شود (مانند اصول دین)، حال آنکه تقلید یقین آور نیست. البته در برخی عقاید فرعی مذهبی رجوع جاهل به عالم میتواند برای مکلف یقین آور باشد، مانند رجوع به پیامبر اسلام برای تعیین امام و جانشینان پس از او؛ ولی این امر مصداق تقلید مصطلح شمرده نشده است. اهل سنّت نیز تقلید در عقاید را جایز نمیدانند زیرا در اینگونه امور تفکر و رسیدن به اطمینانْ مطلوب و تقلید مذموم است. آیة ۲۲ سورهٔ زخرف پیروی بی دلیل از روش گذشتگان را ناپسند شمرده و پیامبر اسلام نیز به تفکر در آیات مربوط به معرفت الهی توصیه کرده است. تنها به ظاهری مذهبان جواز تقلید در عقاید نسبت داده شده است.
موارد دیگر ممنوعیت تقلید در منابع فقهی امامی عبارت اند از: مسائل اصول فقه؛ مقدّمات اجتهاد، مانند صرف و نحو؛ شناختن مفهوم آن دسته از موضوعات احکام شرعی که جنبهٔ عرفی یا لغوی دارند، بر خلاف مواردی که شرع آنها را ایجاد نموده (مانند نماز و روزه)؛ و بالاخره احکام غیرالزامی مانند مستحبات و مکروهات که نیازی به تقلید ندارند و میتوان آنها را به امید رسیدن به پاداش الاهی انجام داد. در پارهای منابع فقهی سه مورد نخست هم، به استناد سیرة عقلا، مشمول ادلهٔ جواز تقلیدند.
در مذاهب مختلف اسلامی، تقلید بر مجتهد حرام است اما فرد غیرمجتهد یا کسی که در برخی موضوعات، عامی محسوب میشود، باید تقلید کند.
اکثریت شیعه، را شیعه امامیه یا اثنیعشری (دوازده امامی) تشکیل میدهد، از آنجا که آنان جانشینان پیامبر اسلام را ۱۲ نفر میدانند، اثنا عشریه (دوازده امامی) نامیده شدهاند.
نام و خصوصیات امامان دوازدهگانه در احادیثی که از پیامبر اسلام روایت شده، بیان گردیدهاست. آنان عبارتند از:

امام علی بن ابی طالب امیرالمومنین
امام حسن بن علی(حسن مجتبی)
امام حسین بن علی (سید الشهدا)
امام علی بن الحسین (سجاد/زین العابدین)
امام محمد بن علی (باقر)
امام جعفر بن محمد (صادق)
امام موسی بن جعفر (کاظم)
امام علی بن موسی (رضا)
امام محمد بن علی (تقی)
امام علی بن محمد (نقی)
امام حسن بن علی (حسن عسکری)
امام حجت بن الحسن (المهدی)
فقه
مذهب فقهی شیعیان دوازدهامامی به فقه امامیه مشهور است.
علایم ظاهری شیعیان
در روایتی از حسن بن علی العسکری نقل شده است: «نشانه و علامتِ مؤمن (شیعه) پنج چیز است: ۱- ۵۱ رکعت نماز در شبانهروز خواندن (۱۷ رکعت واجب و ۳۴ رکعت مستحبی و نافله روزانه)، ۲- زیارت کردن امام حسین در روز اربعین، ۳- انگشتر را در دست راست نمودن، ۴- پیشانی را در سجده بر خاک نهادن، ۵- بسم الله الرحمن الرحیم را در نمازه بلند گفتن.»
یکی دیگر از نشانههای ظاهری شیعیان شهادت دادن به ولایت و خلافت بلافصل علی بن ابیطالب و امامان بعد از او در اذان (با ذکر اشهد ان علیاْ ولیالله یا نظایر آن) میباشد؛ که شهادت ثالثه نامیده میشود. البته گواهی دادن به ولایت علی بن ابیطالب در اذان به عنوان استحباب و تبرک گفته میشود و از اجزای اصلی اذان نیست. گر چه شهادت به ولایت علی بن ابی طالب در این زمانه شعار مذهب شیعه محسوب میشود، ولی برخی مراجع تقلید معتقدند که این عبارت باید طوری گفته شود که شبیه جملات اذان و اقامه نگردد.
جغرافیای تشیع
شیعیان حدود ۱۶٪ تا ۳۰٪ از کل جمعیت مسلمانان را تشکیل میدهند. ، بیشتر شیعیان دوازدهامامی در هند, ایران، عراق، جمهوری آذربایجان، لبنان، افغانستان، پاکستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند یمن و بحرین زندگی میکنند. بر اساس آمار سیا ورلد فکتبوک ۸۹ درصد مردم ایران ۶۰ تا ۶۵ درصد مردم عراق، ۸۵ درصد مردم جمهوری آذربایجان و ۳۰ درصد مردم کویت و ۲۰ تا ۳۰ درصد مردم افغانستان و ۱۶ درصد مردم امارات متحده عربی شیعه دوازدهامامی هستند. از شیعیان لبنان، عربستان سعودی، بحرین و قطر آمار دقیقی در دست نیست. همچنین بنابر آمار ۲۰٪ مردم پاکستان شیعه هستند که بخشی از آنها بخصوص در کشمیر، اسماعیلی هستند. شیعیان یمن، عمدتاً از زیدیه هستند، اما از آنان نیز آمار دقیقی در دست نیست. همچنین ۲۰ درصد از مردم شیعه ترکیه موسوم به علوییون و شیعیان سوریه نیز علوی هستند.
شاه عبدالعظیم
آرامگاه عبدالعظیم حسنی در مجموعه آرامگاههای نوادگان حسن بن علی است که در شهر ری (در جنوب تهران) قرار دارد. این آرامگاه با آرامگاه حمزه و طاهر یکی از مشهورترین زیارتگاههای شیعیان ایران بوده و مربوط به دوره ایلخانی - دوره صفوی - دوره قاجار است. این اثر در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۳۴ با شمارهٔ ثبت ۴۰۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
نسب عبدالعظیم
احمد بن علی نجاشی (یکی از بزرگان علم رجال)، درباره نسب وی مینویسد: هنگامی که جنازه او را برای غسل برهنه میکردند، در جیب لباس وی نوشتهای یافت شد که در آن، نسبش، این گونه نوشته شده بود: من ابوالقاسم، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابی طالب هستم. براساس این نسخه از رجال النجاشی، در نسب ایشان، میان وی و امام حسن، پنج نفر واسطه وجود دارد؛ لیکن در نسخههای معتبر این کتاب، میان «زید» - یعنی جدّ سوّم ایشان – و امام حسن علیه السّلام، شخص دیگری واسطه نیست. بنابراین، نیاکان حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به ترتیب، عبارت اند از:
۱. عبدالله بن علی
پدر عبدالعظیم، «عبدالله» نام داشت و مادرش، «فاطمه» دختر عقبة بن قیس بود. عبدالله، در زمان حیات جدّش «حسن بن زید» زاده شد و چون پیش از زایشش، پدرش «علی» در زندان درگذشت، جدّش سرپرستی او را به عهده گرفت.
۲. علی بن حسن
نام جدّ نخست عبدالعظیم، «علی» و لقب او «سدید» است. وی همراه پسر عمویش عبدالله محض و گروهی دیگر از سادات حسینی، در دوران خلافت منصور بر ضدّ عبّاسیان قیام کرد. جمعی از آنان و از جمله وی، دستگیر و به بغداد منتقل شدند. او پس از مدّتی در زندان وفات یافت.
۳. حسن بن زید
جدّ دوّم عبدالعظیم، «حسن» نام داشت. وی تنها فرزند پسر زید بود که از بزرگان عصر خودش به شمار میرفت و در بین بنی هاشم، به بخشش، کرَم، سخاوت و خدمت به نیازمندان، شهرت داشته است. وی از سوی منصور خلیفه عبّاسی به ولایت مدینه گمارده شد؛ ولی پس از مدّتی، مورد خشم او قرار گرفت و به زندان افتاد و در سال ۱۶۸ ق، در هشتاد سالگی از دنیا رفت.
۴. زید فرزند (حسن پسر علی بن ابیطالب)
جدّ سوّم عبدالعظیم، زید فرزند بزرگ امام حسن است. ایشان سرپرست اوقاف پیامبر اسلام بوده و به بزرگواری، پرهیزکاری و نیکوکاری توصیف گردیده است. شاعران، او را ستوده و مردم از هر سو به وی روی می آوردهاند. وی در یکصد سالگی، چشم از جهان فرو بست و در زمینی به نام «حاجز» در نزدیکی مدینه دفن گردید.
بناها
بنای نخستین این آرامگاه را محمد پسر زید داعی علوی در نیمه دوم قرن سوم هجری قمری برابر با با قرن نهم میلادی تعمیر اساسی کرد. در گاه اصلی ورودی آن که در شمال آرامگاه قرار دارد به فرمان پادشاهان خاندان بویه و سپس با تلاش مجدالملک قمی ساخته شد.
بنای آرامگاه در بخش پایین چهارگوشی است که هر سوی آن حدود هشت متر است. در بالا مانند همه بناهای سلجوقی برفراز چهارگوشه حرم چهار گوشوار یعنی چهار طاق مورب بنا کردهاند و بالاتر از آن یک هشت ضلعی و بر روی آن یک شانزدهضلعی ساختهاند. روی این شانزدهضلعی گنبد اصلی حرم ساخته شده است. تمام این بخشها از درون آیینهکاری شده است. تعمیر و تغییرات اصلی این بخش در زمان شاهطهماسب صفوی انجام گرفته است. صحنها و ایوان از آثار دوره صفوی میباشد. در دوره قاجار تعمیرات و اضافات بسیاری صورت گرفت. پوشش زرین گنبد به فرمان ناصرالدین شاه در سال ۱۲۷۰ هجری قمری برابر با ۱۸۳۵ میلادی انجام گرفته است.
آثار تاریخی
تاریخ ساخت صندوق داخل آرامگاه عبدالعظیم ۷۲۵ هجری قمری برابر با ۱۳۳۵ میلادی است.
دو لوحه کتیبه چوبی روی یک جفت در چوبی جدید تر نصب شده که تاریخ ساخت لوحهها ۸۴۸ هجری قمری مطابق با ۱۴۴۴ میلادی است.
تاریخ ساخت درب بزرگ چوبی بین رواق شمالی و مسجد زنانه ۹۰۴ هجری قمری (برابر با ۱۴۹۸ میلادی) و به سبک دوره تیموری است.
آرامگاههای پیرامون
بسیاری از نامداران ایران در کنار آرامگاه و رواقهای اطراف، عمدتاً در باغ طوطی، به خاک سپرده شدهاند. ازجمله: ناصرالدین شاه قاجار (که پس از پیروزی انقلاب اسلامی تخریب گشت.)، آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی، ملا علی کنی و محمد قزوینی، عباس اقبال آشتیانی، شیخ محمد خیابانی، ستار خان، محمدتقی فلسفی و برخی حکام اردلان که از وابستگان پادشاهان قاجار بودند نیز در صحن آرمیدهاند.
در دوره پهلوی آرامگاهی در جوار این آستان برای رضا شاه پهلوی تدارک دیده شد که به تدریج بسیاری از وابستگان این خاندان در آن جا به خاک سپرده شدند. از جمله: علیرضا پهلوی، سلیمان بهبودی، سپهبد فضلالله زاهدی، ارتشبد محمد خاتم، حسن علی منصور. این آرامگاه پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ به همراه آرامگاه پنجاه تن از وابستگان رژیم گذشته توسط گروهی به سردستگی صادق خلخالی ویران شد.
درگذشت عبدالعظیم
عبدالعظیم از ترس خشم خلیفه وقت فرار کرده و به ری وارد میشود و در سرداب خانه یکی از شیعیان آن شهر به زندگی پنهانی روی میآورد. او روزها روزه میگرفت و شبها به نماز میایستاد. گاهی پنهانی از خانه بیرون میآمد و قبری را که اکنون روبروی آرامگاهش است زیارت میکرد.
پس از مدتی عبدالعظیم بیمار میشود و چندی بعد در میگذرد. هنگامی که خواستند او را غسل بدهند کاغذی را در پیراهنش مییابند که او خود و پدرانش را نام میبرد: من ابوالقاسم پسر عبدالله پسر علی پسر حسن پسر زید پسر حسن پسر علی بن ابیطالب هستم.
حسن بن راشد
حسن بن راشد مکنی ابو علی وی از شاگردان محمد جواد وعلی نقی شمرده شده ونزد ایشان از منزلت ومقام والای برخوردار بودهاست.
شیخ مفید او را از زمره فقیهان برجسته وشخصیتهای طراز اول دانسته که حلال وحرام از آنها گرفته میشد، و راهی برای مذمت وطعن بر آنان وجود نداشت.
شیخ طوسی نیز به هنگام بحث از سفرا ووکلای ممدوح امامان شیعه از حسن بن راشد به عنوان وکیل امام هادی نام برده نامههای آن امام را به او یاد آور شدهاست.
محمد بن فرج، می گوید: در نامهای به امام هادی از ابو علی و... پرسیدم؟ امام در پاسخ نوشت: نام ابن راشد را بردی خدا او را رحمت کند، او سعادتمندانه زندگی کرد وشهید در گذشت.
عثمان بن سعید
ابو عمرو، عثمان بن سعید اسدی عمروی نخستین نایب امام زمان و از یاران و شاگردان مورد وثوق امام هادی و امام حسن عسکری بود.
نام
او از قبیله بنی اسد بود و چون در سامرا زندگی میکرد به او عسکری هم میگفتند. در محافل شیعه به او «سمّان» و «زیّات» (به معنی روغن فروش) هم میگفتند. به خاطر اختفاء امر نیابت و استتار فعالیتهای سیاسی، روغنفروشی میکرد، و اموال و نامهها را با ظرف روغن میان امام و شیعیان جابهجا میکرد. وی همچنین به خاطر ابراز نیابت از طرف امام دوازدهم خود را باب (به معنای درب امامت) مینامید. امام حسن عسکری چون نام طولانی او را شنید، گفت: «کنیه ابن عثمان و ابو عمرو در یک مرد جمع نمیشود». و بنابراین دستور داد که کنیه او را که ابو عمرو باشد بر هم بزنند و وی را «عمری» نامیدند.
غیبت صغری
پس از در گذشت امام حسن عسکری، احتمالاً عثمان بن سعید امام حسن عسکری را غسل داد و کفن کرد و حنوط نمود و به خاک سپرد.
در این زمان که غیبت صغری هم آغاز گردید، عثمان بن سعید از سوی امام مهدی بهعنوان نخستین نایب خاص وی منصوب گشت و واسطه میان امام و شیعیان شد. درگذشت او را میان سال ۲۶۰ تا ۲۶۷ قمری ذکر کردهاند. هنگامی که وی در گذشت پسرش محمد را به جای خود منصوب کرد، جسدش را در جانب غربی بغداد در شارع المیدان، که نزدیک دروازه قبلی قرار داشت، بهخاک سپردند و قبر در خود قبله مسجد است.
مدینه
مدینه یا مدینةالنبی، (به عربی: المدینة المنورة)، نام شهری است در کشور پادشاهی عربستان سعودی واقع در شبه جزیره عربستان. این شهر در شمال ریاض و در میانه نجد قرار گرفته و آبوهوایی خشک و بیابانی با تابستانهای داغ و زمستانهای سرد دارد. این شهر پیش از هجرت پیامبر اسلام به آن، یثرب نام داشت، که با ورود پیامبر، آنرا مدینة النبی (یعنی: شهر پیامبر) نامیدند.
شهری مدینه در ناحیه تاریخی حجاز در کشور عربستان سعودی، این شهر پس از هجرت پیامبر اسلام، به مدینةالنبی(شهر پیامبر) معروف شد، در اولین شب ربیع الاول سال ۱۴ بعثت، «محمد» به «یثرب» مهاجرت نمود و سرآغاز تاریخ مسلمانان(تاریخ هجری)، از همان سال میباشد.
مسجدالنبی، مسجد قباء و مسجد ذوقبلتین در این شهر قرار دارند. مدینه امروزه از شهرهای مقدس مسلمانان بهشمار میآید. مقبره پیامبر اسلام در این شهر و در داخل خانه پیامبر در کنار مسجد النبی قرار دارد و از مهمترین زیارت گاه های مسلمانان است. برای نخستین بار تصاویری از داخل محل مرقد پیامبر منتشر شده است که این مرقد را بسیار ساده و با روپوشی از پارچه سبز نشان می دهد که بر روی آن کلمات "لااله الا الله" و "محمد رسول الله" نوشته شده است
فاصله مدینه تا مکه حدود ۴۲۰ کیلومتر است.
تاریخچه یثرب
یثرب از شهرهای باستانی است که در کتیبههای معینی از آن نام برده شدهاست. این شهر از جمله محلهایی بود که گروهی از نیروهای معینی در آن اقامت داشتند. پس از آنکه روزگار دولت معینیان سپری گردید، سبائیان حکومت آنجا را در دست گرفتند. معروف است که حکومتهای معین و سبا همواره در پی بسط سلطه و نفوذ خود در سرزمینهای شمال عربستان بودند. همچنین در جغرافیای بطلمیوس دوبار از این شهر نام برده شدهاست، یک بار به نام ایاترپه و بار دیگر به نام ایاتریپا. استفان بیزانسی از این شهر به نام ایاتریپاپولیس یاد کردهاست. این شهر در نزد راویان اخبار گذشته به نام اثرب و یثرب معروف است. به نوشته آنان یثرب مرکز مدینهاست، که از قناه تا جرف و از المال، که بدان برناوی میگویند، تا زباله امتداد میابد. برخی از راویان اخبار گمان بردهاند که این شهر به دلیل انتساب به یثرب بن قانیه بن مهلائیل بن ارم بن عبیل بن عوص بن ارم بن سام بن نوح، بدین نام خوانده شدهاست و او نخستین کسی بود که هنگام پراکنده شدن خاندان نوح در این سرزمین فرود آمد.
دیگران گمان کردهاند که نام یثرب ماخوذ از ثرب به معنای فساد یا از تثریب یعنی «مواخذه به علت گناه» است و نوشتهاند که پیامبر به دلیل کراهت از تثیرب، از نامیدن این شهر به اسم یثرب نهی کرد و آن را طیبه و طابه نامید. بلاذری مینویسد که یثرب به نام رئیس گروهی از عمالقه نامیده شدهاست که پس از بیرون راندن بنی عبیل بن عوص بن ارم بن سام، از فرزندام نوح، از آنجا فرود آمدند.
نام مدینه که پس از هجرت پیامبر، به یثرب اطلاق شدهاست ماخوذ از کلمه آرامی مدینتا به معنی قرق و شهر، خلاصه شده مدینه الرسول است. راویان اخبار نوشتهاند که یثرب یا مدینه ۲۹ اسم دارد که عبارتند از: طیبه، طابه، مسکینه، عذراء، جابره، محببه، مجبوره، یثرب، ناجیه، موفیه، اکاله البلدان ع محفوفه، مسلمه، مجنه، قدسیه، عاصمه، مرزوقه، شافیه، خیره، محبوبه، مرحومه، جابره، مختاره، محرمه، غلبه، ببره، تندر، حسیبه، دارالبرار، حسنه، دارالخیار، دارالیمان، دارالسنه، دارالهجره، قاصمه، طباطبا.
نامیدن به نام پیشین
در قرآن آمده است که منافقین مدینه، شهر را به نام قدیمش (یعنی یثرب) مینامیدند، و نام جدید آن را پذیرا نبودند. آیات ۱۲ و ۱۳ سوره احزاب بیان میدارد که در جنگ احزاب، وقتی منافقان و افراد ضعیفالایمان، احزاب و گروههای مختلف کفار و جمعیت فراوان آنها را دیدند، گفتند: خدا و رسولش جز وعدههای فریبنده دروغین به ما ندادهاند؛ و برخی از آنها میگفتند: ای مردم یثرب این میدان جای ماندن شما نیست، پس به خانههای خود بازگردید (و گر نه همگی کشته میشوید)! این در حالی بود که -طبق آیه ۲۲ سوره احزاب- وقتی مؤمنان احزاب و سپاهیان دشمن را دیدند، گفتند: اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده دادند و خدا و رسولش راست گفتند؛ و (ديدن آنها) جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود.
تقلید
تقلید در اصل به معنی پیروی و دنبالهروی است و در شریعت اسلامی به معنی اجرای حکمی است که مرجع تقلید بیان میکند. عموماً گفته میشود تقلید در اصول دین جایز نیست و باید با تحقیق به آنها رسید، ولی در احکام اغلب اوقات باید از شخص متخصص که به او مجتهد جامعالشرایط یا مرجع تقلید میگویند تقلید نمود. البته در تعیین حوزه لزوم تقلید، اختلاف نظر وجود دارد.
معانی تقلید
تقلید مصدر عربی باب تفعیل از مادّه «قَلَد»، و در لغت به معنای چیزی را ملازم کسی یا شخصی قرار دادن و گردن نهادن به کاری است. این واژه در اصطلاح فقهی به معنای التزام به عمل و گفتار مجتهد معیّن است. البته این واژه در متون فقهی در مبحث حج به معنای «علامتی بر گردن قربانی آویختن تا معلوم شود برای قربانی در حج است» هم به کار رفته است. در منابع اصولی و فقهی دو گونه تعریف برای تقلید مطرح شده شماری از فقها تقلید را امری متمایز از عمل کردن به حکم شرعی و آنرا اخذ فتوای مجتهد یا پذیرفتن آن یا التزام داشتن به آن تعریف کردهاند. در برابر، بیشتر فقها ماهیت تقلید را همان پیروی عملی از فتوای مجتهد دانستهاند.
مصادیق تقلید
از دیدگاه فقه اسلامی، تقلید در برخی موارد، از جمله در مورد احکام ضروری و یقینی، مجاز نیست، زیرا در سیرهٔ عقلا، تقلید تنها در مواردی صورت میگیرد که علم و قطع برای خود شخص وجود نداشته باشد. مورد دیگری که تقلید در آن ممکن نیست، عقایدی است که باید نسبت به آنها اعتقاد یقینی حاصل شود (مانند اصول دین)، حال آنکه تقلید یقین آور نیست. البته در برخی عقاید فرعی مذهبی رجوع جاهل به عالم میتواند برای مکلف یقین آور باشد، مانند رجوع به پیامبر اسلام برای تعیین امام و جانشینان پس از او؛ ولی این امر مصداق تقلید مصطلح شمرده نشده است. اهل سنّت نیز تقلید در عقاید را جایز نمیدانند زیرا در اینگونه امور تفکر و رسیدن به اطمینانْ مطلوب و تقلید مذموم است. آیة ۲۲ سورهٔ زخرف پیروی بی دلیل از روش گذشتگان را ناپسند شمرده و پیامبر اسلام نیز به تفکر در آیات مربوط به معرفت الهی توصیه کرده است. تنها به ظاهری مذهبان جواز تقلید در عقاید نسبت داده شده است.
موارد دیگر ممنوعیت تقلید در منابع فقهی امامی عبارت اند از: مسائل اصول فقه؛ مقدّمات اجتهاد، مانند صرف و نحو؛ شناختن مفهوم آن دسته از موضوعات احکام شرعی که جنبهٔ عرفی یا لغوی دارند، بر خلاف مواردی که شرع آنها را ایجاد نموده (مانند نماز و روزه)؛ و بالاخره احکام غیرالزامی مانند مستحبات و مکروهات که نیازی به تقلید ندارند و میتوان آنها را به امید رسیدن به پاداش الاهی انجام داد. در پارهای منابع فقهی سه مورد نخست هم، به استناد سیرة عقلا، مشمول ادلهٔ جواز تقلیدند.
در مذاهب مختلف اسلامی، تقلید بر مجتهد حرام است اما فرد غیرمجتهد یا کسی که در برخی موضوعات، عامی محسوب میشود، باید تقلید کند.
فرهنگ سومری برای مدتی بیش از ۱۵۰۰ سال یعنی از نیمه هزاره چهارم تا آغاز هزاره
دوم پیش از میلاد بر سرزمین«رافدین» سیطره داشت. در ازای این تاریخ، نویسندگان
سومری توانستند شمار بسیاری از متون را در مو ضوعات مختلف و در نسخههای متعدد
به نگارش در آورند. برخی از افسانههای رایج مانند داستان «دلاور ناکام
گیلگمشن» در نسخهای فراوان و روایتهای گوناگون به جا ماندهاست.
سومریان این گل نوشتهها را در معابد یا کاخهای سلطنتی یا مدارس حفظ میکردند در حقیقت سومریان نخستین کسانی بودند که این دستاوردها را به این هدف روشن یعنی حفظ آن برای نسلهای آینده ثبت کردند. به عبارت دیگر سومریا ن کسانی بودند که به کتاب نقشی اختصاص دادند که تا به امروز با آن در ارتباط است. بدین معنا که دستاوردهای فرهنگی و فناوری انسان را پاس دارد و پاسخگوی اهداف قانونی و آموزشی و دیگر نیازهای روزانه او باشد.

پس از سومریان، به تمدن بابلیان میرسیم. بابلیان نوشتن خط میخی و همه دانشهای ریاضی و ستارهشناسی و غیره را از سومریان آموختند. کتابخانههایی در معابد و قصرها وجود داشتند و یکی از مهمترین و بهترین نمونههای آنها کتابخانه «بورسیپا» بود که یکی از شاخصترین کتابخانههای عصر باستان بود. از مهمترین آثار باقیمانده از تمدن بابلیان میتوان «قانون حمورابی» را نام برد.
به دوران کهن و قرنها پیش از میلاد مسیح میرسد. نخستین سنگ بنای کتابخانه را سران و رمامداران کشورها نه به قصد و نیت صرفا ایجاد کتابخانه بلکه به خاطر حفظ و نگهداری اسناد و گزارشهای مخصوص و محرمانه پایه گذاری کردند. در حقیقت خود این عمل بیانگر آن است که در زمان قدیم چندان اختلاف و تفاوت مخصوص و محسوس بین اتاقی که اسناد و گزارشها را در آن نگهداری می کردهاند وجود نداشتهاست.
پادشاهی آشوریان همزمان با فرمانروایی بابلیان بود. مشهور است که کتابداری به منزله یک پیشه به آن دوران باز میگردد. آشور بانیپال که از سال ۶۲۶ تا ۶۶۸ پیش از میلاد میزیست، نخستین مفسر کار کتابداری در نظر گرفته میشود وی در شهر نینوا کتابخانهای بزرگ تأ سیس کرد و کاتبانی را به کتابخانه بورسیپا گسیل داشت تا لوحههای گلی را استنساخ و نوشتههای موجود در آنجا به کتابخانه نینوا منتقل کنند.
«آشور بانیپال» را باید به حق کتابدار پادشاه باستانی تاریخ تمدن نامید. در تاریخ کتابخانه برای نخستین بار در کتابخانه نینوا به فهرست بر میخوریم. لوحهها با نظمی منطقی بر حسب مو ضوع یا نوع مرتب شده و هر یک نشانه شناسایی داشت و سیاهه محتوا هر اتاقک یا حجره که بر سر در آن کنده کاری شده بود در فهرست نیز مندرج بود. کتابخانه آشور بانیپال در نینوا تصویر کم و بیش کاملی از رشد و پیشرفت نگارش و شکل و شیوه نگهداری میراث انسانی در فرهنگ سومری، بابلی و آشوری را طی ادوار آغاز تاریخ در اختیار میگذارد.
«گیتز» در همین ارتباط اظهار میدارد که اگر سهم سومریان در تمدن بشر اختراع خط و نگارش و سهم بابلیان قانون بود، عطیه آشوریان به آیندگان کتابخانه سازماندهی شده به شمار میرود. پس از مرگ آشور بانیپال کتابخانه به حیات خود ادامه داد تا اینکه در سال۶۱۲ پیش از میلاد (میدی کیازاس) نینوا را تخریب کرد و پس از آن شهر تجدید بنا نشد. به همین دلیل باتان شناسان توانستند باقیمانده کتابخانه آشوریان را به همان شکلی که سربازان میدی ترک کرده بودند کشف کنند.
تمدن باستان مصریان همزمان با تمدنهای سومریان و بابلی و آشوریان شکوفا شد اما کار مصریان از نظر شکل کتاب و مواد نوشتنی با آنها تفاوت بسیار داشت. ماده نوشتنی آن برگ «پاپیروس» بود. از قلم مو مانندی به منزله ابزار نگارش استفاده میشد و شکل کتاب آنها طومار پاپیروس نام داشت و نگارش آنها به خط تصویری (هیروگلیف) انجام میگرفت.
مصریان خود کتاب را چنان بزرگ میداشتند که گویی آن را میپرستیدند. برای مثال در یکی از متون دیدگاه ژرفی را پیرامون ارزش در سخن نگارش یافته میخوانیم:«انسان میمیرد و جنازه او به خاک تبدیل میشود و همه همروزگاران او چهره در نقاب خاک میکشند و این کتاب است که یاد او را از زبانی به زبان دیگر انتقال میدهد. نگارش سودمند تر از یک خانه ساخته شده با یک صومعه در غرب یا از یک قلعه شکست ناپذیر یا یک بت در یک معبد است».
طومارهای پاپیروس معمولاً در کوزه دهان گشاد (خم) گلی یا استوانههای فلزی دارای نشانههای شناسایی نگهداری میشد. قدیمیترین کتاب مصری و مشهورترین کتاب عالم به نام «پاپیروس پرس» که قبل از سال ۲۸۸۰ پیش از میلاد به نگارش در آمد، اکنون در کتابخانه ملی پاریس نگهداری میشود.
در پرتو آب و هوای بسیار مناسب مصر، بسیاری از طومارهای پاپیروس بویژه در گورستانها و بقایای معابد و حتی در خانههای شخصی محفوظ ماندهاست. کتاب نگارش یافته به ورق پاپیروس در مصر شکل طومار داشت.
به نظر میرسد تنها نوشتههایی که به تعداد فراوان در مصر استنساخ میشد و به معرض فروش میآمد مرده نامهها بود. مرده نامه عبارت بودهاست از مجموعههایی با متون مختلف که به سحر و جادو مربوط میشد و از آنها انتظار میرفتهاست که آسایش مدفون را در گور تأمین نماید.
زیباترین نمونههای این مرده نامهها به نقاشیهای رنگارنگی زینت یافته بود که مناظری از زندگی انسان مدفون شده را در گور نشان میداد. بسیاری اوقات گفته میشود که این مرده نامهها کهنترین نگاشتههای مصور در جهان هستند. این مرده نامهها از سوی کاهنان نوشته میشد. آنها در نسخههایی که برای فروش در بازار فراهم میآوردند جایی را خالی میگذاشتند تا در آن نام شخص درگذشته را بنویسد. نسبت مرده نامه به کل کتابها در مصر۹۵٪ بود. پادشاهی کهن مصراز۳۴۰۰تا۲۴۷۵ق. م بود. نوعی زبان مصریان باستان هیروگلیف است.
در زمان شاهنشاهی هخامنشی در ایران (۵۵۸-۳۳۰ پ. م.) کتابهای علمی و مذهبی ایران از زمان زرتشت در کتابخانههای «گنج هاپیگان» در تخت سلیمان و «دزی ناپشت» در تخت جمشید بایگانی شدهبودند. گمان میرود که این کتابها در موضوعات فلسفه، نجوم، کیمیاگری و علوم پزشکی بودهاست، موضوعاتی که مغان ایران در آنها استاد بودند. پس از فتح ایران توسط اسکندر مقدونی، کلیهٔ این کتابها در آتش سوختند. همچنین میتوان به کتابخانه دانشگاه جندی شاپور که یکی از کتابخانههای بزرگ ایرانیان در عهد باستان (ساسانیان) بود، همچنین کتابخانه شوش در زمان هخامنشیان که پس از حمله اعراب به ایران ازبین رفت اشاره کرد.
سومریان این گل نوشتهها را در معابد یا کاخهای سلطنتی یا مدارس حفظ میکردند در حقیقت سومریان نخستین کسانی بودند که این دستاوردها را به این هدف روشن یعنی حفظ آن برای نسلهای آینده ثبت کردند. به عبارت دیگر سومریا ن کسانی بودند که به کتاب نقشی اختصاص دادند که تا به امروز با آن در ارتباط است. بدین معنا که دستاوردهای فرهنگی و فناوری انسان را پاس دارد و پاسخگوی اهداف قانونی و آموزشی و دیگر نیازهای روزانه او باشد.

پس از سومریان، به تمدن بابلیان میرسیم. بابلیان نوشتن خط میخی و همه دانشهای ریاضی و ستارهشناسی و غیره را از سومریان آموختند. کتابخانههایی در معابد و قصرها وجود داشتند و یکی از مهمترین و بهترین نمونههای آنها کتابخانه «بورسیپا» بود که یکی از شاخصترین کتابخانههای عصر باستان بود. از مهمترین آثار باقیمانده از تمدن بابلیان میتوان «قانون حمورابی» را نام برد.
به دوران کهن و قرنها پیش از میلاد مسیح میرسد. نخستین سنگ بنای کتابخانه را سران و رمامداران کشورها نه به قصد و نیت صرفا ایجاد کتابخانه بلکه به خاطر حفظ و نگهداری اسناد و گزارشهای مخصوص و محرمانه پایه گذاری کردند. در حقیقت خود این عمل بیانگر آن است که در زمان قدیم چندان اختلاف و تفاوت مخصوص و محسوس بین اتاقی که اسناد و گزارشها را در آن نگهداری می کردهاند وجود نداشتهاست.
پادشاهی آشوریان همزمان با فرمانروایی بابلیان بود. مشهور است که کتابداری به منزله یک پیشه به آن دوران باز میگردد. آشور بانیپال که از سال ۶۲۶ تا ۶۶۸ پیش از میلاد میزیست، نخستین مفسر کار کتابداری در نظر گرفته میشود وی در شهر نینوا کتابخانهای بزرگ تأ سیس کرد و کاتبانی را به کتابخانه بورسیپا گسیل داشت تا لوحههای گلی را استنساخ و نوشتههای موجود در آنجا به کتابخانه نینوا منتقل کنند.
«آشور بانیپال» را باید به حق کتابدار پادشاه باستانی تاریخ تمدن نامید. در تاریخ کتابخانه برای نخستین بار در کتابخانه نینوا به فهرست بر میخوریم. لوحهها با نظمی منطقی بر حسب مو ضوع یا نوع مرتب شده و هر یک نشانه شناسایی داشت و سیاهه محتوا هر اتاقک یا حجره که بر سر در آن کنده کاری شده بود در فهرست نیز مندرج بود. کتابخانه آشور بانیپال در نینوا تصویر کم و بیش کاملی از رشد و پیشرفت نگارش و شکل و شیوه نگهداری میراث انسانی در فرهنگ سومری، بابلی و آشوری را طی ادوار آغاز تاریخ در اختیار میگذارد.
«گیتز» در همین ارتباط اظهار میدارد که اگر سهم سومریان در تمدن بشر اختراع خط و نگارش و سهم بابلیان قانون بود، عطیه آشوریان به آیندگان کتابخانه سازماندهی شده به شمار میرود. پس از مرگ آشور بانیپال کتابخانه به حیات خود ادامه داد تا اینکه در سال۶۱۲ پیش از میلاد (میدی کیازاس) نینوا را تخریب کرد و پس از آن شهر تجدید بنا نشد. به همین دلیل باتان شناسان توانستند باقیمانده کتابخانه آشوریان را به همان شکلی که سربازان میدی ترک کرده بودند کشف کنند.
تمدن باستان مصریان همزمان با تمدنهای سومریان و بابلی و آشوریان شکوفا شد اما کار مصریان از نظر شکل کتاب و مواد نوشتنی با آنها تفاوت بسیار داشت. ماده نوشتنی آن برگ «پاپیروس» بود. از قلم مو مانندی به منزله ابزار نگارش استفاده میشد و شکل کتاب آنها طومار پاپیروس نام داشت و نگارش آنها به خط تصویری (هیروگلیف) انجام میگرفت.
مصریان خود کتاب را چنان بزرگ میداشتند که گویی آن را میپرستیدند. برای مثال در یکی از متون دیدگاه ژرفی را پیرامون ارزش در سخن نگارش یافته میخوانیم:«انسان میمیرد و جنازه او به خاک تبدیل میشود و همه همروزگاران او چهره در نقاب خاک میکشند و این کتاب است که یاد او را از زبانی به زبان دیگر انتقال میدهد. نگارش سودمند تر از یک خانه ساخته شده با یک صومعه در غرب یا از یک قلعه شکست ناپذیر یا یک بت در یک معبد است».
طومارهای پاپیروس معمولاً در کوزه دهان گشاد (خم) گلی یا استوانههای فلزی دارای نشانههای شناسایی نگهداری میشد. قدیمیترین کتاب مصری و مشهورترین کتاب عالم به نام «پاپیروس پرس» که قبل از سال ۲۸۸۰ پیش از میلاد به نگارش در آمد، اکنون در کتابخانه ملی پاریس نگهداری میشود.
در پرتو آب و هوای بسیار مناسب مصر، بسیاری از طومارهای پاپیروس بویژه در گورستانها و بقایای معابد و حتی در خانههای شخصی محفوظ ماندهاست. کتاب نگارش یافته به ورق پاپیروس در مصر شکل طومار داشت.
به نظر میرسد تنها نوشتههایی که به تعداد فراوان در مصر استنساخ میشد و به معرض فروش میآمد مرده نامهها بود. مرده نامه عبارت بودهاست از مجموعههایی با متون مختلف که به سحر و جادو مربوط میشد و از آنها انتظار میرفتهاست که آسایش مدفون را در گور تأمین نماید.
زیباترین نمونههای این مرده نامهها به نقاشیهای رنگارنگی زینت یافته بود که مناظری از زندگی انسان مدفون شده را در گور نشان میداد. بسیاری اوقات گفته میشود که این مرده نامهها کهنترین نگاشتههای مصور در جهان هستند. این مرده نامهها از سوی کاهنان نوشته میشد. آنها در نسخههایی که برای فروش در بازار فراهم میآوردند جایی را خالی میگذاشتند تا در آن نام شخص درگذشته را بنویسد. نسبت مرده نامه به کل کتابها در مصر۹۵٪ بود. پادشاهی کهن مصراز۳۴۰۰تا۲۴۷۵ق. م بود. نوعی زبان مصریان باستان هیروگلیف است.
در زمان شاهنشاهی هخامنشی در ایران (۵۵۸-۳۳۰ پ. م.) کتابهای علمی و مذهبی ایران از زمان زرتشت در کتابخانههای «گنج هاپیگان» در تخت سلیمان و «دزی ناپشت» در تخت جمشید بایگانی شدهبودند. گمان میرود که این کتابها در موضوعات فلسفه، نجوم، کیمیاگری و علوم پزشکی بودهاست، موضوعاتی که مغان ایران در آنها استاد بودند. پس از فتح ایران توسط اسکندر مقدونی، کلیهٔ این کتابها در آتش سوختند. همچنین میتوان به کتابخانه دانشگاه جندی شاپور که یکی از کتابخانههای بزرگ ایرانیان در عهد باستان (ساسانیان) بود، همچنین کتابخانه شوش در زمان هخامنشیان که پس از حمله اعراب به ایران ازبین رفت اشاره کرد.
ساعت : 1:09 am | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی